۳ مرداد ۱۳۹۶

Critical Thinking کیلویی چند؟






به بچه گفتم گاهی باید بدون سوال و نقد و بررسی و بحث و چانه زدن حرف من را که مادرش باشم گوش کند. باید اعتماد کند که من دوستش دارم و چیزی که بهش می گویم برایش خوب است. بچه متفکرانه نگاهم کرد و گفت ولی تو به من یاد دادی که هیچ وقت هیچ چیزی را الکی قبول نکنم. اول سوال کنم بعد فکر و تحقیق کنم و بعد ببینم برای من خوب و منطقی هست یا نه. الان حرف تو واجد این شرایط نیست. حرفم این بود که بارانی اش را همراهش بردارد که اگر باران گرفت خیس نشود. حرف او هم این بود که اولا احتمال باران کم است، دوما اگر باران آمد برای بازی به حیاط نمی روند، سوما حالا چه اشکالی دارد کمی خیس بشود؟، چهارما من نباید این قدر نگران باشم چون سرماخوردگی از ویروس است و نه از خیس شدن. شکست خورده بودم ولی خوشحال بودم. فکر کردم یادش داده ام که برای خودش مستقل فکر کند. 

مامان که اینجا بود هر شب اطلاعت ذیقیمتی را که دوستانش برایش در تلگرام می فرستادند برای مان می خواند. تخم شربتی برای فلان تان خوب است. آیا هیچ می دانستید که تخم سیب از فلان درد بی درمان جلوگیری می کند؟ چه نشستی که آقای دکتربیساری گفته فقط ده درصد گی ها واقعا گی به دنیا می آیند و بقیه شان انتخاب می کنند که گی باشند؟ اگر علایم الف و ب و پ را دارید حتما از بیماری دوقطبی رنج می برید. خانم دکتر فلانی در فلان برنامه گفته اگر کودک تان شما را گاز گرفت با ملایمت گازش بگیرید تا بفهمد کارش بد است. آقای دکتر فلانی در شوی تلویزیونی اش پس از پنج دقیقه صحبت با شما اختلالات روانی تان را تشخیص می دهد، اگر مشکوک به افسردگی یا بوردر لاین پرسونالیتی یا دوقطبی هستید حتما با ایشان تماس بگیرید. 
اوایل می خندیدم. بعد دیدم قضیه جدی است و این گروه های تلگرامی واقعا وجود دارند و نه تنها وجود دارند که هر کدام هزاران عضو دارند که این اطلاعات را برای هم فوروارد می کنند. 

ما ملت خسته یی هستیم. آنقدر خسته که دوست داریم کسی به جای مان فکر کند، راه حل پیدا کند، نسخه بپیچد، بهمان امید بدهد و معجزه کند. دنبال کسی هستیم که همه ی جواب ها را بداند و مای خسته مجبور نباشیم فکر کنیم و دنبال جواب باشیم. دنبال نجات دهنده یی که وجود ندارد. در گور هم نخفته اتفاقا. کلن از اول وجود نداشته و متاسفانه خودمان باید جورش را بکشیم. 
حالا من می خواهم از شما بخواهم هر چقدر هم خسته اید هیچ چیزی را، هیچ چیزی را چشم بسته نپذیرید. مخصوصا اگر توصیه و راهکارهای روان شناسی و تربیتی در ارتباط با بچه ها باشد. چرا؟ چون تخم شربتی شما را نمی کشد. هسته ی سیب از مدفوع خارج می شود. شما به عنوان یک آدم بزرگ و بالغ مختارید برای خودتان تصمیم بگیرید که مثلا به جای شیمی درمانی، دست به دامن عرفان حلقه بشوید و بمیرید یا خوب شوید. ولی ما قرار است از بچه های مان مواظبت کنیم. راه را نشان شان بدهیم. بهشان بال و ریشه بدهیم. آسیبی که اطلاعات ناقص یا غلط می توانند به روح و روان بچه ها وارد کنند گاهی جبران ناپذیر است. 
اگر من نوعی در مورد روان شماسی کودک حرف زدم ازم سوال کنید مدرکم چیست؟ آیا در ارتباط با روان شناسی کودک است؟ سابقه ی کارم چیست؟ چند سال؟ با چه کسانی کار کرده ام؟ مدارک تکمیلی ام چیست؟ از کدام دانشگاه فارغ اتحصیل شده ام؟ آیا عضو هیچ کالجی هستم؟ بروید وب سایت دانشگاه و کالج ببینید راست گفته ام یا نه. اگر همه چیز راست و درست بود فکر کنید خب این هم یک نظر است که ممکن است درست یا غلط باشد. بعد بروید دنبال تحقیق در مورد مکاتب دیگر روان شناسی کودک. بخوانید. منظورم کتاب است نه تلگرام و گوگل و فیس بوک. هر کسی که بچه بزرگ کرده روان شناس و روان درمانگر و متخصص تربیت کودک نیست. هر روان شناس و روان درمانگری در یک یا چند زمینه تخصص دارد نه در همه ی زمینه ها. مطمئن شوید که طرف تان اطلاعاتش به روز است. مقاله می خواند، در جریان آخرین تحقیقات روز است، کتاب تخصصی می خواند (نه کتاب قفسه ی self help کتابفروشی). دنبال برچسب نباشید. مغز و روان آدم ها سیال است. شما آدم پنج سال پیش نیستید. آدم سال پیش هم نیستید. دنبال درمان و جواب سریع هم نباشید. هفتاد و پنج درصد شخصیت آدم ها در شش سال اول زندگی شان شکل می گیرد. خبر خوب این است که مغز آدم خاصیت نوروپلستیسیتی دارد یعنی آدم ها توانایی عوض شدن، یادگرفتن یا جایگزین کردن الگوهای رفتاری شان را دارند. خبر بد این است که این کار گاهی سال ها طول می کشد. 

شرط می بندم تلگرام این را به شما نگفته بود. 



search